08 February, 2007

فکر پیر

فکر پیر، فکری که ناتوان میشود و با چروکهای پوسته و ظاهر خود نشان از کهنسالی میدهد، و صاحبی دارد، صاحبش کیست؟ ، او در چه حالی به سر می برد و دلیل زنده بودنش چیست؟
و درون مایه فکر، ظاهری که انرا از باطن نصیبی نیست و فکری که توخالی شده است ... اکنون صاحبش به کجا بایستی پناه جوید،به دل، به عشق ، به انسانی دیگر و یا به اخرین راه حل-انتظار نابودی خویشتن-تن دهد. ا
درون چاردیواری فکر در گذشته ها چه بزمی بود چنان هزازی بود که صداها را نمیشد فهم کرد و از هم تمیز داد، اما... اما اکنون سکوتی مرگبار فکر را در چنگال خود گرفته است و قصد کرده که انرا از درون نابود سازد، حال تکلیف چیست، کجاست راهی که سکوت را بر زمین زند. ا

Labels: